کتاب کیمچی و کالاماری اثر رز کنت انتشارات نگاه آشنا دربارهی نوجوان 14 سالهای است که توسط یک زوج ایتالیایی به فرزندی پذیرفته میشود. این پسر دوستداشتنی تاکنون نه تنها با کشور زادگاهش کره آشنا نشده بلکه حتی خیلی هم از گذشتهی خود نمیداند و پدر و مادر اصلی خود را نیز به نوعی فراموش کردهاست. نویسنده در این کتاب، جوزف را در حالی دنبال میکند که هویت خودش را زیر سوال میبرد و تلاش میکند تا پاسخهایی در مورد میراث خود بیابد. آیا او یک کره ای واقعی است؟ او ایتالیایی است؟ آیا برای او فرقی می کند؟
جوزف کالدرارو نوجوان که توسط والدین ایتالیایی از کره به فرزندی پذیرفته شد، پس از اینکه معلم مطالعات اجتماعی او مقاله ای در مورد میراث فرهنگی و نیاکان شاگردانش تعیین می کند، شروع به اکتشافات مهم خود در مورد نژاد و خانواده می کند. معلم مطالعات اجتماعی او یک تکلیف غیرممکن به او داده است: مقاله ای درباره اجداد و نیاکان او. اما تنها چیزی که او در مورد والدین بیولوژیکی خود می داند این است که میداند این است که او را را از کشور کره سوار هواپیما کردند و پس از چند ساعت در نیوجرسی فرود آمد. پدر و مادری که جوزف را به فرزندی قبول کردهاند او را دور از سنتهای کرهای و در یک جو ایتالیایی تربیت کردهاند.
چگونه میتوانید درباره خانوادهای بنویسید که هرگز نمیشناختید و در عین حال همه دردسرهای دیگری را که در یک مدرسه راهنمایی وجود دارد و روی سرتان خراب میشود را مدیریت کنید؟ آنچه جوزف مینویسد منجر به فاجعهای بدتر از یک مشت ظروف شکسته میشود که به خاطرش باید تنبیه شد. کشف جوزف دربارهی خودش، راه زندگی او را برای همیشه تغییر میدهد….