«پیشداوری نکن، اول بدان و بشناس، بعد قضاوت کن»
رمانی دیگر از خالق «مردی به نام اوه»
کتاب «مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است» روایتگر داستانی است درباره زندگی و مرگ و همچنین یکی از مهمترین حقوق زندگی که در کتاب از آن با عنوان حق متفاوت بودن یاد شده است، به نظرتان چه چیز باعث میشود نویسندهای حتی در جامعهای مثل سوئد که از نظر توسعه اجتماعی و حقوقی رتبه بسیار خوبی در جهان دارد، به مسئله حق متفاوت بودن بپردازد. این حق متفاوت بودن آیا میتواند تفاوتهای فرهنگی مثلا مهاجران را هم شامل شود؟
فردریک بکمن در این کتاب سه نسل از یک خانواده را معرفی میکند. السای هفتساله، دختری شیطان و نسبت به سنش بسیار عاقل و باهوش، مادربزرگ 77 ساله که به اصول و قوانین پایبند نیست، کودک درونش فعال است و همه او را دیوانه میپندارند و مادری که در خانواده توازن را برقرار میکند، سه شخصیت اصلی این کتاب هستند.
مادربزرگ مظهر بینظمی و مادر، بسیار قانونمند است. مادربزرگ تنها دوست الساست و با ذهن خلاقی که دارد، نوهاش را وارد یک دنیای تخیلی میکند، دنیایی که السا در آن یاد میگیرد چگونه با مشکلات دستوپنجه نرم کند و متوجه میشود که متفاوت بودن چیز بدی نیست. السا با سایر بچهها فرق دارد چراکه خود مادربزرگ هم با سایرین فرق داشت و باید به این نکته توجه داشت که تنها انسانهای متفاوت قادرند دنیا را تغییر دهند. پیام این کتاب در یک جمله خلاصه میشود: «پیشداوری نکن، اول بدان و بشناس، بعد قضاوت کن.»