رمان طنز «آبنبات نارگیلی» گرچه مانند دیگر آبنباتها قصه مستقل خودش را دارد اما به سیاق قبلیها یعنی آبنبات پستهای، آبنبات هلدار و آبنبات دارچینی، راوی ماجراهای پسری به نام محسن است که در جریان زندگی در موقعیتهای ناخواستهای درگیر میشود. این اتفاقات اغلب طنز بانمکی را برای مخاطب میسازد. در آبنبات نارگیلی که جلد پس از آبنبات دارچینی است، محسن دانشجو شده و اتفاقات در نیمه دوم دهه 70 روایت میشود. نارگیلی هم مثل آثار قبلی صدقی فضای نوستالژی دارد و یادآور تمام اتفاقاتی است که در این برهه زمانی رخ داده؛ همچنین شرایط اجتماعی حاکمی که تاثیرش روی زندگی راوی مشهود است هم در بخشهای مختلف این این رمان به چشم میخورد. ناگفته نماند ابی، با این همه خلوص نیت و پرهیز از هرگونه ارتباط با دخترهای دانشگاه، حتی در حد نگاه یا سلام، چیزهایی درباره تصوراتش از بهشت و انگیزهاش برای حضور در آنجا میگفت که اگر حوریها میشنیدند، از دستش به اتوبوس ما در جهنم پناه میآوردند. (از متن کتاب)