این کتاب به بررسی عمیق شرم میپردازد که اغلب پشت نقابِ ازخودبیزاری، بینقصگرایی، بیبندوباری جنسی، اعتیاد یا خودشیفتگی پنهان میشود. احساس گناه، خجالتزدگی، کمرویی و پشیمانی بخشهای اجتنابناپذیر زندگی روزمره ماست که گاه میتواند پندآموز باشد و درسهایی درمورد ارزشها، اهداف، و انتظاراتی که از خودمان داریم به ما بدهد. فرهنگ غالبِ جوامع غربی شرم را سمّی میداند، اما نویسنده در این کتاب شرم را مجموعه هیجاناتی میداند که نقطه مشترک آنها یک «آگاهی دردناک نسبتبه خود» است.