داستان کشتن مرغ مینا از زبان دختری به نام اسکات فینچ روایت میشود. او دختر وکیلی سفیدپوست به نام آتیکوس فینچ است که در جامعهای نژادپرست و خودپسند زندگی میکند. آتیکوس فینچ کار وکالت جوان سیاهپوستی را قبول کرده است که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در زندان است.
هارپرلی در کتاب کشتن مرغ مینا، وکیل را به عنوان قهرمان اخلاقی نشان داده است. او همچنین در تلاش بوده تا ماسئل مختلفی مانند بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهان، مسائل مربوط به طبقات اجتماع، شجاعت، محبت، نقشهای جنسیتی را نشان بدهد.