جیلیان مکآلیستر نویسندهی مشهور بریتانیایی برای اولینبار با رمان «زمان اشتباه، مکان اشتباه» به خوانندگان فارسیزبان معرفی میشود: یک تریلر روانشناختی پرهیجان. داستان در مورد مادری است که صحنهی بهقتلرسیدن یک غریبه توسط پسر نوجوانش را میبیند و راهکاری نامعمول را برای نجاتدادن فرزندش از این مخمصه انتخاب میکند. به گفتهی آلیس فینی، نویسندهی سنگ، کاغذ، قیچی، این کتاب هوشمندانه و نوآورانه است، و رهاکردنش چنان سخت است که بهتر است از قبل به خواننده هشدار دهند!
چطور میشود بعد ازاین که کسی به قتل رسید از وقوع آن جنایت جلوگیری کرد؟
اواخر ماه اکتبر است، و ساعت از نیمهشب گذشته. پشت پنجره انتظار میکشی تا پسر هفده سالهات به خانه برگردد. دیر کرده. ناگهان پسرت پیدا میشود اما تنها نیست. دارد به سمت مردی قدم برمیدارد، و مسلح است. چیزی که جلوی چشمت میبینی باورکردنی نیست. پسرت که یک نوجوان بانمک و خوشحال است مردی را در خیابان،درست جلوی خانه به قتل رسانده. نمیدانی مرد که بوده، و چرا چنین اتفاقی افتاده. تنها چیزی که میدانی این است که پسرت دستگیر شده و آیندهاش نابود شده است.
با اندوه به خواب میروی. همهچیز از دست رفته. تا این که بیدار میشوی و... میفهمی به دیروز برگشتهای. و روز بعد... پریروز.
هر بار که از خواب بیدار میشوی کمی بیشتر به عقب برگشتهای و از جنایت دورتر میشوی. جایی در گذشته سرنخی هست، علت اصلی آن قتل در گذشته مخفی شده، و چارهای نداری، حتما باید پیدایش کنی.
اثری چنان پرذکاوت که خواننده مبهوت میشود. "زمان اشتباه، مکان اشتباه" به شکل غیرقابلباوری هوشمندانه نوشته شده، و احساسات را درگیر خود میکند.