نویسنده در این کتاب که یکی از رمانهای مشهور او محسوب میشود، به روایت سرگذشت مردی بیاحساس میپردازد که نگاهی متفاوت به دنیای اطرافش دارد. شخصیت اصلی داستان مرسو نام دارد و به خاطر قتلی که انجام داده در انتظار مراسم اعدامش است.
کتاب بیگانه اثر آلبر کامو انتشارات آزرمیدخت از دو قسمت تشکیل شده است. در قسمت اول، قهرمان داستان در مراسم کفن و دفن مادرش بدون هیچ غم و اندوهی از این اتفاق نشان داده میشود و سپس شما در طول داستان با زندگی این فرد آشنا شده و متوجه میشوید که او به هیچ عنوان با اطرافیانش رابطهی عاطفی برقرار نکرده و در بیتفاوتی کامل سیر میکند.
این شخصیت که نامش مرسو است از این روند زندگی خشنود بوده و رضایت دارد. اما این شیوه از زندگی و تأثیرش بر دیگران بعدها به ضررش تمام میشود و او را در موقعیت سختی گرفتار میسازد. در ادامهی داستان شما وارد قسمت دوم رمان شده که مربوط به محاکمهی مرسو است. قسمتی که مرسو برای اولین بار ماحصل رفتارش با دیگران را میبیند. داستان از آن طرف مرزها برای شما آمده، از آن طرف دریاها. و برای شما از آفتاب و از بهار خشن و بیسبزهی آنجا صحبت میکند.
برای درک رمان بیگانه و کارهای مورسو مهمترین فصل کتاب، فصل پایانی است. یعنی جایی که مورسو در زندان با کشیش صحبت میکند و به طور مشخص به پوچ بودن زندگی اشاره میکند. حرف مورسو این است که زندگی و کارهای ما هیچ اهمیتی ندارد چرا که در انتهای آن مرگ در انتظار همه ما است.