تسلی بخشی های فلسفه

کد شناسه :57308

 

در بخشی از کتاب تسلّی بخشی‌های فلسفه‌ می‌خوانیم:

برای کاهش شدت طغیان و شورش ما علیه رویدادهایی که با اهداف و مقاصد ما بسیار تفاوت دارند، باید همیشه این مسئله را مد نظر داشته باشیم که قلاده‌ای دور گردن خود داریم. افراد حکیم و خردمند از ضرورت‌ها آگاه هستند و به‌جای آن‌که با مقاومت بی‌جا خودشان را خسته کنند، بی‌درنگ آن را دنبال می‌کنند. اگر به یک انسان حکیم بگویند که چمدانش در ترانزیت گم شده، ظرف چند ثانیه این واقعیت را می‌پذیرد.

سنکا روایت کرده است که بنیان‌گذار فلسفه رواقی پس‌از آنکه اموالش را از دست داد، چگونه رفتار کرده بود: وقتی زنون خبر غرق شدن کشتی را شنید و متوجه شد تمام بارهایش در دریا غرق شده است، بلافاصله گفت: «فورتونا به من امر کرده که فیلسوفی رها از مادیات باشم.» ممکن است این حرف‌ها به‌عنوان دستورالعملی برای انفعال و سکوت قلمداد شود که می‌خواهد ما را ترغیب کند تا در مقابل ناکامی‌هایی که شاید بتوان بر آن‌ها فایق آمد، تسلیم شویم.

ناکامی می‌تواند شهامت ما را برای ساختن یک کانال کوچک مانند کانال بورنژر در دره‌ای به فاصله چند کیلومتر از شمال پون دوگار به طول 17 متر و ارتفاع 4 متر را نیز از بین ببرد.

اما نکته‌ای که سنکا بیان می‌کند بسیار ظریف‌تر است. پذیرفتن چیزی در جایگاه امری ضروری، وقتی واقعاً این‌طور نیست، به اندازه طغیان علیه چیزی که ضروری است، غیرعاقلانه به نظر می‌رسد. ممکن است به راحتی با پذیرفتن چیزهای غیرضروری و انکار چیزهای ممکن، گمراه شویم، همان‌طور که با انکار امور ضروری و آرزوی چیزهای غیرممکن، می‌توان به بیراهه رفت. ایجاد تمایز میان این دو به عهده عقل است.

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر