پشت کتاب :
شرلوک هولمز برگشت که ببیند چه کسی کی را صدا می کند.آن روز صدها دانش آموز در حیاط آفتابی مدرسه ی پسرانه ی دیپنده ایستاده بودند ،همه لباس تر و تمیز مدرسه پوشیده بودند و هر یک صندوقی چوبی با بندهای چرمی یا کوهی از چمدان داشتند که همچون سگی وفادار کنار پای شان ایستاده بود.