درباره کتاب
قلب مدفون اثر دیگریست از فرانسیس هاردینگ، نویسندهی کتاب درخت دروغ. این داستان که تلفیقیست از علم و افسانه، از آن نوع کتابهایی است که زمان و مکان کاملا خاص خودشان را دارند و شما را بهسمت خودشان میکشند. هاردینگ با نثر مسحورکنندهاش بهخوبی توانسته جهانی شفاف و پر از داستان ایزدان، افسانهها، ماجراجوییهای فانتزی، موجودات و دزدهای دریایی خلق کند. دنیایی که نویسندهی کتاب خلق کرده دنیاییست بسیار متفاوت، پر جنبوجوش و با قوانین و تنظیمات و ساختار خاص خود که همه درعینحال کمی عجیب و زیبا و باورپذیر هستند. خواندن این کتاب شدیدا به عاشقان دنیاهای اساطیری و جادویی پیشنهاد میشود.
قرنها بود که ایزدان با حیرت و وحشتی که در مردم و ساکنین ساحل میانداختند، بر میریاد حکمرانی میکردند. اما سی سال پیش اتفاقات عجیبی افتاده؛ تمام ایزدهای خشمگین و بیرحم آن طی یک هفته به جان هم افتادند، هفتهای پر از موجهای طوفانی و ویرانی. صدها نفر از جزیرهنشینان جان خود را از دست دادند و در آخر هیچ ایزدی زنده نماند، فقط جنازههایی عظیم در اعماق دریا غوطهور شد؛ جنازههایی که مردم بر این باورند که اگر قدرت کافی را داشته باشند، تکهای از آن هم برای اینکه بخت کسی زیرورو شود کافی است. فقط باید آنقدر شجاع باشی که به آب بزنی. هارک و جلت هم به همین هدف دل به دریا میزنند. وقتی دریا جلت را به دام میاندازد، هارک برای نجاتش از هیچ کمکی فروگذار نمیکند اما بعد از مدتی تغییراتی در جلت اتفاق میافتد، تغییراتی که هارک دیگر نمیتواند به او اعتماد کند.