کتاب با یونگ و هسه (دایرهٔ جادویی) نوشتهٔ میگویل سرانو و ترجمهٔ سیروس شمیسا است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نامههایی که میان دو دوست ردوبدل شده است.
کتاب با یونگ و هسه که عنوان اسپانیایی آن «حلقهٔ جادو» (دایرهٔ هرمسی) است، تاکنون به زبانهای مختلف ازجمله انگلیسی، آلمان، ایتالیایی، پرتغالی، هلندی و ژاپنی ترجمه شده است. میگویل سرانو در این اثر بخشی از نامهها، نقاشیها و اشعار «هرمان هسهٔ را گردآوری کرده است. او در ابتدای این کتاب بیان کرده است که نامههای «ک. گ. یونگ» با اجازه خانوادهٔ او به چاپ رسیدهاند.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نامهها پیشنهاد میکنیم.
میگوئل سرانو در ۱۹۱۷ در سانتیاگو، پایتخت شیلی، در یک خانوادهٔ اشرافی اسپانیایی متولد شد. او از جوانی به اساطیر و قصههای کهن شیلی علاقه داشت. میگوئل سرانو گوشهوکنار مملکت خود را کاوید و برای یافتن ریشههای حقیقی این اساطیر به هند رفت. در آنجا ۱۰ سال در مقام سفیر کبیر شیلی زندگی کرد و با «نهرو»، «دالایی لاما» و خانم «گاندی» دوست بود. سپس سفیر کبیر شیلی در یوگسلاوی، رمانی، بلغارستان و استرالیا بود. او از آغاز جوانی در شیلی به یوگا علاقهمند شد و زیر نظر استادی شیلیایی در آن رشته مشغول شد، اما طوریکه خود نوشته راه او کاملا با راه دیگران متفاوت بود. او مدعی بوده است که در مقام نویسندگی به نویسندگان آمریکای لاتین وابستگی ندارد، بلکه در مسیر نویسندگان مکتب رمانتیسم و سمبولیسم آلمانی قلم زده است. آثار او که در اصل به اسپانیایی نوشته شده به انگلیسی، آلمانی و برخی دیگر از زبانها ترجمه شده است. برخی از این آثار که به انگلیسی ترجمه شده عبارت است از «ملاقاتهای ملکه سبا» (با مقدمهٔ یونگ)، «مار فردوس»، «اسرار»، «گل غایی»، «الالا؛ کتاب عشق جادویی»، «نوس؛ کتاب رستاخیز» و داستان «با یونگ و هسه».
سیروس شمیسا زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۲۷ در رشت، استاد ادبیات فارسی و نویسندهٔ پرکار ایرانی است. او که تاکنون بیش از ۴۰ اثر خلق کرده است. شمیسا تحصیلات عالی خود را در دانشگاه شیراز آغاز کرد و چند سالی پزشکی خواند، ولی پس از مدتی تغییر رشته داد و در همانجا مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ ادبیات فارسی گرفت. او سپس وارد دورهٔ دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۵۷ از رسالهٔ خود به راهنمایی دکتر «خانلری» دفاع کرد. شمیسا در سال ۱۳۸۰ یکی از چهرههای ماندگار ایران لقب گرفت. کتابهای او در بسیاری از دانشگاههای ایران تدریس میشوند. «جادوی زبان»، «شاهنامهها»، «سبکشناسی نثر»، «سبکشناسی شعر»، «نگاهی تازه به بدیع»، «معانی»، «مکتبهای ادبی»، «مصطلحاتالشعرا»، «فرهنگ عروضی» و «فرهنگ تلمیحات» از جمله کتابهای منتشرشدهٔ این نویسنده هستند.
«یونگ به این پیر خرد باستانی که بر او ظاهر شده و پرده از رازهای اعماق روحش برداشته بود فلیمون نام نهاد و سرانجام موفّق شد که طرح او را بکشد. این نیمرخ محو در کتاب سرخ که میتوان گفت دفتر خاطرات روزانه آن زمان یونگ است دیده میشود. بدینترتیب فلیمون با پیر روزگار، رهگذر سپیدهدمان، استاد و گورو که همه از ورای زمان و ابعاد سخن میگویند یکی شد.
در هند و همینطور شیلی، اشخاصی را دیدهام که میگویند فرامین جمیع اصول اخلاقی خود را از موجوداتی که در جهان دیگر ساکناند دریافت میدارند. این موجودات فوقطبیعی هرگز هیأت جسمانی به خود نمیگیرند و گویی به همان شیوهیی که یونگ نیمرخ فیلمون را کشیده است طرّاحی و نقّاشی شدهاند.
یونگ به ما گفته است که چگونه به نوشتن آن کتاب عجیب که فلیمون به او املا کرده بود و در اصل عنوان لاتینی VII Sermones Ad Mortuos را داشته پرداخته است. امّا در چاپ کتاب، آن را به بازیلیدس یکی از غنوسیه اسکندریه «شهری که در آن غرب شرق را دریافته است» منسوب کرد. خارقالعادهترین امور درست پیش از آنکه کتاب نوشته شود اتّفاق افتاد. خانه یونگ پر از سروصدا شد. جوّ خانه سنگین و غلیظ شده بود و اتاقها گویی از حضور موجوداتی غیرمریی پر بودند. هم او و هم فرزندانش رؤیاهای عجیبی میدیدند. و همه حس میکردند که چیزی مثل تقدیری که به هیأت انسانی درآمده است داخل زندگی روزمرّه آنان شده و آنان را میپاید. همه این ماجراها لحظهیی که کتاب به پایان رسید متوقّف شد.
کتاب به سبکی قدیمی که تا حدودی مبهم است نوشته شده امّا احتمالا یونگ بهلحاظ برخوردش با ذات حقیقی صورت مثالی از چنین سبکی ناگزیر بوده است. بسیاری از طرفداران یونگ با چاپ و پخش این کتاب مخالفاند زیرا میترسند که به اعتبار علمی مؤلّفش صدمه بزند و بر دعوی بسیاری از منتقدان یونگ که او را صرفاً یک عارف میدانند صحّه گذارد. امّا خود یونگ به نوشتن آن در کتاب خاطراتش اعتراف کرده است. چاپ آلمانی کتاب هفت موعظه مرگ کامل و دستنخورده است امّا در ترجمه انگلیسی، مقداری حذف و تصرّف دیده میشود.»