سرویس ارسال اکسپرس
هرچه تسلط ما دانشمندهای عقل کل بر طبیعت بیشتر شد، تسلط دولت بر افکار و دستاوردهای ما فزونی گرفت. حتی فکر به استقلال علم و دانشمندها مضحک است. ما آلت دست سیاستیم. همه مان. ولی مگر چاره ای داشتیم؟ وقتی سیاست مثل سیل کثیفی به خانه هایمان وارد شد و تا تخت و لباس هایمان رسید، می توانستیم دست روی دست بگذاریم و فقط تماشاچی باشیم؟ می توانستیم مثل باکستر، اسب نجیب داستان قلعه حیوانات ، سرمان را بیندازیم پایین و فکر کنیم مسیر بی خطر و شرافتمندانه ای که در پیش گرفتیم ما را به سلاخان نمی فروشد؟