درباره کتاب
آن شرلی، دخترکی با موهای نارنجی و خلقوخوی شاعرانه، قهرمان رمان لوسی مادمونتگمری است. او در داستان آن شرلی در گرین گیبلز نشان میدهد که تخیل چگونه میتواند زندگی را هیجانانگیزتر و جالبتر کند. خیالپردازی به ما جرئت میدهد تا به استقبال تجربههای تازه برویم، به ما قدرت میدهد تا خودمان را در موقعیتهای جدید تصور کنیم، به ما امکان میدهد تا بتوانیم جهان را از چشم دیگران ببینیم و کمک میکند تا عشق و شادی و آرامش داشته باشیم. آن شرلی به ما نشان میدهد که دوستی چگونه میتواند بخش مهمی از رویای زندگیمان باشد. این دختر مردم را نادیده نمیگیرد، برای جذب روحهای خویشاوند هیچ فرصتی را از دست نمیدهد، دوستی را ناممکن و نایاب نمیبیند و اینگونه است که رابطههایی صمیمی و بهیادماندنی میسازد و اهمیت، قدرت و زیبایی دوستی را یادآوری میکند. آن شرلی به ما میگوید که امیدواری میتواند سختیهای زندگی را کم و کمتر کند. این دختر تصمیم قاطع گرفته که از زندگی لذت ببرد. برای همین است که همیشه بهانهای برای شادی پیدا میکند و از کشف لذتها و زیباییهای جهان دست برنمیدارد. او میداند زندگی عالی نیست، ولی خوشبین و امیدوار است که آینده میتواند بهتر باشد.