خلاصه کتاب :
بریتا اهل شهر دل بیش از هر چیز میخواهد کارآموز تاجر ناوگان روزالین بشود. خانواده و دوستانش و حتی راز هولناک پدرش نمیتوانند او را متوقف کنند. اما او چطور میتواند بدون فاششدن هویت واقعیاش پیش تاجر مب و خدمهی ستارهی دلتورا به هدفش برسد؟ بریتا تنها با اتکا به هوش خود و حمایتهای دوستانش جلو میرود و لحظهبهلحظه به سرنوشت وحشتناکش نزدیکتر می شود.