فصل رعبآور دربیشهی شاخ گوزن فرا رسیده است و هیچ بچه روباهی امنیت ندارد. هنگامی که میا و یولی از خواهرها و برادرهایشان جدا میشوند، دنیایی پر از هیولا کشف میکنند. آنها برای یافتن لانهای که آن را خانهی خود بنامند، باید از میان دشتها و جنگلهای پرمخاطره بگذرند و با مخلوقات وصفناپذیری که در تاریکی زندگی می کنند مواجه شوند؛ چیزهایی آنقدر ترسناک که قابل ذکر نیستند. این داستان، با الهام از داستانهای برام استوکر، اچ. پی. لاوکرفت و ادگار آلن پو توصیفی است از بقا و ماجرای یک دوستی.