رینتارو ناتسوکی، دانشآموز دبیرستانی کتابخوانی که سالهاست در لاک تنهایی خود فرورفته، در آستانه تعطیل کردن کتابفروشیای است که از پدربزرگش به ارث برده. شبی گربهای سخنگو مقابلش ظاهر میشود و از او میخواهد برای نجات کتابها به یاریاش بشتابد. آنها چندینبار پا به دنیاهای عجیب و ناشناخته میگذارند و رینتارو در هر یک از آنها افزون بر رودرویی با افرادی که رفتار و نگرش نادرستی نسبت به کتابها دارند، میکوشد به درک درستی از نقطه ضعفهای فردی خود برسد و برای برطرف کردنشان تلاش کند