آخرین شیطان (شمیز،رقعی،ماهی)

کد شناسه :54441
آخرین شیطان (شمیز،رقعی،ماهی)

 

درباره‌‌ی آخرین شیطان و داستان‌های دیگر

از آن پس، طایبله دیگر تنها ماند. زود پا به سن گذاشت. از گذشته‌ها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز می‌شد به زبان آورد و نه کسی آن را باور می‌کرد. رازهایی هستند که دل نمی‌تواند آن‌ها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می‌برد. درختان بید آن‌ها را زمزمه می‌کنند و کلاغ‌ها آن‌ها را به قارقار می‌گویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف می‌زند، اما به زبان سنگ‌ها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند. زینگر اگرچه در عصری می‌زیست که دوران اوج نوآوری‌های هنری و جاه‌طلبی‌های مهارگسیخته‌ی جریان‌های آوانگارد بود، بنا به تصریح خودش تمایل چندانی به تجربه‌گرایی در هنر نداشت و از پذیرفتن نقش تعلیمی و تبلیغی و ایدئولوژیک هم سر باز می‌زد. او مدعی بود نقش و کارکرد ادبیات در سرگرم کردن مردم از عهد باستان تا زمان وی را نمی‌توان و نباید رها کرد. بنا به تعبیر خودش: «هیچ عذری ادبیات ملال آور را توجیه نمی‌کند.»

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر