رنج های ورتر جوان در سال 1774 چاپ شد.
رنج های ورتر جوان نخستین رمان از یک نویسنده ی بیست و پنج ساله بود
که اولین داستان تراژدیک مدرن است. این داستان بزرگترین موفقیت ادبی گوته به شمار می رود.
کتاب رنج های ورتر جوان یک موج احساسی را در اروپا ایجاد کرد
و امروز هم قدرت فوق العاده ی خودش برای خوانندگان را در جهانی که به شدت با آنچه در زمان پیدایش کتاب وجود داشت فاصله گرفته است همچنان حفظ کرده.
داستان مانند یک جواهر با وجوه مختلف است که بسته به آن که چگونه آن را در برابر نور نگه داریم انعکاس های متفاوتی خواهد داشت.
رمان کوتاهی است، اما گوته وجوه این جواهر را به جهت های مختلف می گرداند و خواننده را در معما های غیر قابل تصور فرو می برد.
رمان رنج های ورتر جوان نقش موثری در ایجاد یک الگو از هنرمند یا خلق و خوی هنری داشته که آن را در رمان های بالزاک و فلوبرت و دیگر نویسندگان می بینیم.
نه ، من خودم را فریب نمی دهم! احساسات خالصی که نسبت به من داشت و سرنوشت خودم را در چشم های سیاهش خواندم. در واقع احساس می کنم که در این مورد می توانم به قلب خودم اعتماد کنم که او… آه… آیا اجازه را دارم؟ آیا می توانم بهشت را در این کلمات بیان کنم!؟… که او مرا دوست دارد!دوستم دارد! می توانم این را به تو بگویم ، تو چنین چیزهایی را درک می کنی…
از زمانی که مرا دوست دارد چقدر خودم را ستایش می کنم!…خواه یک فرض باشد با احساسی از رابطه ی واقعی بین خودمان… من هیچ کسی را نمی شناسم که هیچ ترسی از او در قلب لوته داشته باشم.
و با این حال، وقتی درباره ی نامزدش صحبت می کند، با چنان صمیمیت و چنان عشقی صحبت می کند؛ در آن زمان من مانند مردی هستم که از همه ی افتخارات و القابش محروم شده و شمشیرش را از او گرفته اند.
آه که اگر انگشت هایم ناخواسته با انگشت های او تماس پیدا کند یا اگر پاهای ما در زیر میز باهم برخورد کند چه احساسی در همه ی رگ هایم جریان پیدا می کند!
خودم را چنان عقب می کشم که گویی با آتش سوخته ام ، ولی یک قدرت پنهانی مرا دوباره به سوی او می کشد، از شدت احساسات گیج می شوم و…