عباس عظیمی، نویسنده افغانستانی، متولد و ساکن شهر اراک است. گاهی به قبرها هم نگاه کن اولین مجموعه داستان اوست؛ از آن دست اولینها که مقل مواجهه با ترسی نازیسته غریزی و هولانگیز و تکاندهنده است. عظیمی در این کتاب، به رغم غالب همنسلانش، در بند مایههای زادبوم نمانده است. وقتی او از آوارگی، ترس، انتظار، تنهایی، جنگ، دلتنگی و مرگ قصه میسازد، مخاصبی جهانوطن را تصور میکند و برای او مینویسد. در این کتاب ما از درون با آدمها مواجه میشویم و صدای ذهنشان را مثل کهنهرفیقی همدل میشنویم. نخ پیوند این داستانها همین «مواجهه» است. شخصیتهای این کتاب همگی افغانستانی هستند؛ بیشتر مهاجر و عدهای هم مقیم وطن. با آنکه نویسنده چهرههایی آشنا و بهکرات تصویرشده را انتخاب کرده، اما هرگز روایتی تکراری و کلیشهای نساخته است. کارگران مهاجر، پناهندههای آواره و رنجدیدگان اسیر در وطن؛ شخصیتهای فلزی این داستانها از این جنس هستند اما آلیاژهای دیگری هم دارند و همین چهرههایی سراسر انسانی از ایشان ساخته است. عباس عظیمی راوی موقعیتهای سهل و ممتنع است؛ گزارشگر یک روانزخم کهنه. شاید بتوان به تعبیری دیگر این مجموعه را «موقعیت هول» نامید.