جولز اِوَنز در کتاب جذاب خود، فلسفه برای زندگی و دیگر موقعیتهای حساس توضیح میدهد چگونه فلسفهی باستان زندگیِ او را نجات داده است و چگونه همهی ما میتوانیم از این خِرد استفاده کنیم تا شادتر، عاقلتر و منعطفتر شویم. جولز مدرسهای رؤیایی را تصور میکند که معلمانش دوازده نفر از بزرگترین و برجستهترین متفکران شناختهشده تا امروزند. هرکدام از این فیلسوفانِ باستانی روشی را به ما میآموزند که میتوانیم برای متحولکردن خود و بهترکردن زندگیمان بهکار بگیریم. این روشهای عملی با داستانهای خارقالعاده و واقعیِ افرادی که امروزه از آنها استفاده میکنند، از تفنگدارانِ دریایی گرفته تا شعبدهبازان، از فضانوردان گرفته تا آنارشیستها و از روانشناسانِ رفتاردرمانیِ شناختی گرفته تا سربازان، شرح داده شدهاند. جولز همچنین بررسی میکند که چگونه فلسفهی باستان الهامبخش جوامع مدرن، جوامعی مثل کافههای سقراطی، ارتشهای رواقیون، فرقههای افلاطونی، جوامع اپیکوریان و حتی تمام ملتها در جستوجوی زندگیِ خوب بوده است.
سرزنده و الهامبخش، این کتاب فلسفهای برای کویوبرزن، محل کار، میدان نبرد، عشق و زندگی است.
از متن کتاب:
افلاطون نوشته است: «فضیلتها را با تمرین به دست میآوریم.» نمیتوانیم «درست مانند بیمارانی که بادقت به دکترشان گوش میکنند ولی هیچیک از کارهایی که به آنها گفته است را انجام نمیدهند، به نظریه پناه ببریم». فلسفه کارآموزی است؛ مجموعهای از تمرینهای روزانهی روانی و جسمی است که با انجامدادن آسانتر میشود. فیلسوفانِ یونانی اغلب بهعنوان استعاره از ورزشِ ژیمناستیک استفاده میکردند: درست همانطور که عضلاتمان را با تکرارِ تمرینات قوی میکنیم، «عضلات اخلاقی»مان را با تکرار تمرینات خاصی قوی میکنیم. بعد از کارآموزیِ کافی بهصورت طبیعی احساسی درست را در موقعیتی درست تجربه میکنیم و کارِ درست را انجام میدهیم؛ فلسفهمان به «عادت» تبدیل میشود و به چیزی دست مییابیم که رواقیون آنرا «جریان خوب زندگی» مینامند.