داستان مردی بهنام نورمن بیتس را روایت میکند که اوهامی ویرانگر، او را به ارتکاب جنایتی وحشتناک وادار میکند. نورمن بیتس یک هیولای بیرحم و متعلق به دنیای ناشناختهها نیست، بلکه یک جوان محجوب، سربهزیر و خجالتی است که شاید همۀ ما هر روز افرادی مانند او را ببینم و به آنها لبخند بزنیم. شیوۀ روایت کتاب بهگونهای است که شاید خواننده تا انتهای آن نیز متوجه لایههای عمیق و پیچیدگیهای ذهنی نورمن بیتس نشود. او مبتلا به اختلال هویت گسسته و اختلال چندشخصیتی است و فقط در فصلهای پایانی کتاب میتوان به این مسئله پی برد. دلیل محبوبیت بالای مجموعه رمانهای ترسناک، حس ترس و دلهرۀ کمنظیری است که این کتابها برای خواننده پدید میآورد.
صدای آب بسیار بلند بود و بخار آب داغ، تمام فضا را پر کرده بود؛ شاید برای همین بود که صدای بازشدن در را نشنید و متوجه صدای پاها نشد. وقتی پردۀ حمام کنار رفت، ابتدا صورتی را دید که زیر بخار پنهان شده بود؛ اما بعد آن را دید که از میان پرده به او نگاه میکرد و مانند یک ماسک، در هوا معلق بود. موهایش را با یک شال پوشانده بود و چشمهای بیروحش، وحشیانه به ماری مینگریست. اما ماسک نبود. نمیتوانست ماسک باشد. صورتش را با پودر، سفید کرده و گونههایش را با رژ لب قرمز کرده بود. نه، ماسک نبود؛ صورت یک پیرزن دیوانه بود. ماری جیغ کشید و بعد، پرده کنار رفت و دستی با چاقوی قصابی ظاهر شد. یک لحظه بعد، ضربۀ چاقو، صدای جیغش را قطع کرد و سرش را …
اگر میخواهید ترس و هیجان واقعی را تجربه کنید، کتاب روانی اثر رابرت بلاک انتشارات یوشیتا، مناسبترین انتخاب برای شما است.