بخشی از کتاب:
«هنر مجادله درست» با زیرعنوان زوجهای موفق مجادله را به تعامل تبدیل میکنند، اثر دکتر جولی گاتمن و دکتر جان گاتمن از سوی انتشارات ذهن آویز منتشر شد.
ازدواج با فرد مورد علاقه و مدیریت پستی و بلندیهای زندگی برای بلندمدت که با احساس تعهد همراه باشد، کار آسانی نیست و زوجها همواره در این عرصه خواهان کمک بودهاند، اما در یکی دو دهۀ اخیر، بسیاری از زوجها شرایطی بسیار دشوار و آزاردهنده داشتهاند که نشان از تغییر اولویتهای بسیاری از جوانها دارد. گویا دیگر آنها اهداف مشترکی ندارند؛ پس این پرسش برای آنها مطرح میشود: «آیا اختلافنظر به این معناست که دیگر نباید به زندگی با یکدیگر ادامه دهیم؟»
اگرچه عبارت زندگی بدون تعارض، عبارت قشنگی است، اما قرار نیست که ما با یکدیگر تعارض نداشته باشیم، هرگز چنین چیزی نیست. تعارض امری طبیعی در زندگی مشترک انسانهاست. واقعیت این است که هیچ اشکالی ندارد شادکامی با اندکی تعارض همراه باشد و از سویی نداشتن تعارض هم به این معنا نیست که زندگی زناشویی بسیار مستحکم است.
براساس تحقیقی که در مرکز حمایت از خانواده در امریکا انجام شد آشکار شد که بسیاری از زوجهایی که کارشان به متارکه انجامیده اظهار میداشتند که دلیل جدایی آنها این بوده است که احساس میکردند فاصلۀ آنها روزبهروز از یکدیگر بیشتر و علاقهشان به هم کمتر میشود؛ اما زوجها میتوانند ضمن داشتن سبکهای تعارض مختلف، پیوند خوب و بادوامی نیز داشته باشند. این وجود تعارض در زندگی مشترک نیست که پیوند زناشویی را حفظ میکند یا باعث فروپاشی آن میشود؛ چراکه حتی خوشبختترین زوجها نیز با یکدیگر تعارض دارند. نحوۀ رویارویی ما با تعارضات پیشآمده است که بر حفظ زندگی مشترک یا فروپاشی آن تأثیر میگذارد.
نحوۀ تعارض ما نشان میدهد که اختلافنظرهای خود را چگونه حل میکنیم و وجوه مشترک و درواقع نقاط ارتباط خود را چگونه پیدا میکنیم. مسئله این است که به ما نیاموختهاند چگونه تعارض سازنده و منطقی داشته باشیم. اصول و مقدمات تعارض را در دورۀ دبیرستان به ما نمیآموزند. باورهای ما درباره تعارض و نحوۀ تعارض در دوران کودکی و تحتتأثیر شیوۀ تربیت و فرهنگ حاکم در خانواده شکل میگیرد و بدون اینکه متوجه شویم، با این باورها و سبک تعارض، زندگی را سپری میکنیم و چهبسا مرتکب خطاهای زیادی شویم.
بدون اینکه آگاه باشیم، مدتهای مدید از نحوۀ تعارض خود رنج میبریم، پرخاش میکنیم، عصبانی میشویم، از طرف مقابل خود انتقاد میکنیم، در صورت لزوم حالت دفاعی میگیریم، اما هرگز این موضوع را بررسی نمیکنیم که اساساً تعارض چیست. هیچ به این نکته فکر نمیکنیم که میتوان در تعارض به سازش و مصالحه رسید، بدون اینکه احساس کنیم حقی از ما ضایع شده است. گاهی نیز فقط برای اینکه به تعارض و نزاع خاتمه دهیم، خیلی سریع عذرخواهی میکنیم.
نکته مهم دیگر این است که رویدادهای تلخ گذشته را بررسی نمیکنیم تا از آنها درس بگیریم و با حل ریشهای مسئله، از آنها عبور کنیم و به زندگی خود ادامه دهیم؛ درنتیجه باعث ناراحتی یکدیگر میشویم، خودمان هم آسیب میبینیم و روزبهروز از همسرمان فاصله میگیریم. البته گاهی نیز برای اینکه آسیب نبینیم، کاملاً از تعارض اجتناب میکنیم، درحالیکه فاصله بین ما و همسرمان برطرف نشده است.
توضیحات فوق نشان میدهند که ما نیاز جدی به مداخله و راهکاری اساسی داریم.
مشهورترین روانشناسان حوزهی روابط، جان و جولی گاتمن، در کتاب «هنر مجادله درست» کلید حل بزرگترین چالشهای روابط عاطفی را به شما هدیه میدهد که همان هنر مدیریت تعارض است. آن دو مدتها دربارهی دانش عشقورزیدن مطالعه کردهاند و برای کمک به زوجهایی که عاشق یکدیگر هستند و مایلاند بهرغم وجود تعارض، زندگی مشترک خود را بهنحو مناسبی پیبگیرند، راهکارهایی یافتهاند. آنها دریافتهاند که زوجهای موفق از تعارض اجتناب نمیکنند، بلکه آنها مهارتهای خاصی برای تعامل با یکدیگر دارند که کمک میکند بهجای اینکه تعارض به جنگ با دیگری تبدیل شود، به همکاری بدل شود و درصورتیکه یکی از آنها ناراحت یا رنجیدهخاطر شود، میدانند چگونه ناراحتی را برطرف کنند.
«هنر مجادله درست» به شما میآموزد که چگونه از اشتباهات رایج در مشاجرات جلوگیری کنید، و حتی کمی فراتر از آن، به شما ابزارهایی ارائه میدهد تا به کمک آنها بتوانید هر اختلافی را به فرصتی برای افزایش اعتماد، احترام و صمیمیت تبدیل کنید. از مهارتهای شنیدن فعال گرفته تا تکنیکهای خلاقانه برای بیان احساسات و نیازها، این کتاب راهنمایی گامبهگام برای تبدیل تنشها به تعامل است.
قسمتی از کتاب هنر مجادله درست
اینگونه نیست که ما همیشه از رؤیاها و خواستههای خود آگاه باشیم. این امر یعنی که در خلال تعارض و نزاع ممکن است به نمونههایی بر بخوریم که نتوانیم به سؤالی پاسخ بگوییم؛ زیرا هرگز قبلاً به آن فکر نکردهایم. شما یا همسرتان ممکن است لازم باشد دراینباره فکر کنید.
در اینجاست که نقش درمانگر معلوم میشود. درمانگر آگاه و مجرب، از نگرانیها، افکار روزمره، سابقۀ شما و غیره کاملاً خبر دارد و معمولاً میتواند حدس بزند چهچیزی برای شما مهم است و کدام سابقه شخصی شما به هر موضوعی مربوط میشود. آنها میتوانند سؤالاتی بپرسند، به نکات احتمالی اشاره کنند و سرنخهایی به شما بدهند که ریشۀ مشکل شما کجاست، اما شما خودتان هم اگر وقت صرف کنید و بررسی دقیقی انجام دهید و گذشته خویش را مرور کنید، متوجه این نکتهها خواهید شد. کافی است لحظهای دست نگه دارید و با خودتان فکر کنید: «آیا در گذشته با چنین شرایطی روبهرو شدهام؟ آیا در گذشته هم چنین احساس و هیجانی داشتهام؟» زوجی که برای استفاده از پسانداز خود برای خرید خانه و محل قرار گرفتن خانه، با یکدیگر مشاجره داشتند، باید سؤالات مختلفی از خودشان بپرسند. همسر اول باید این موضوع را بررسی کند که چرا حفظ ثبات در زندگی و داشتن امنیت اینقدر برای من اهمیت دارد؟ همسر دوم باید به این سؤال فکر کند چرا برای من اینقدر اهمیت دارد که ریشهها را قطع کنم و برای سفر آماده شوم؟
اگر در اوج نزاع قرار دارید، ممکن است پاسخ چنین سؤالاتی را ندانید. زوج اخیر باید گفتوگوهای زیادی با یکدیگر میداشتند ـ و البته بعد از هر گفتوگویی وقفه و زنگ تفریحی برای خود در نظر میگرفتند تا دربارۀ گفتوگوی انجامشده به تأمل بپردازند ـ بهویژه دربارۀ سابقه محل زندگی و خانواده خود سخن میگفتند و اینکه آیا در دوران رشد خود آرامش و امنیت داشتند و چگونه شرایط گذشته به وضعیت فعلی، وضعیت زندگی و اولویتهای آنها منجر شده است؛ لذا اگر در میانۀ نزاع این سؤال برای شما مطرح شد که این مشکل از کجا ناشی شده است، مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که دست از نزاع بردارید و قدری تأمل کنید.
بگویید: «ای کاش میتونستم به این سؤال پاسخ بدم، اما فکر میکنم به مقداری زمان نیاز دارم.»
سپس وقت بگذارید و دربارۀ موضوع فکر کنید!
اگر برای عمیقتر شدن موضوع مشکل دارید، نکات زیر میتوانند به شما کمک کنند:
به عکسها، سالنامهها و نشریات گذشته نگاهی بیندازید؛
اگر زندگی مشترک و ازدواج ناموفقی داشتهاید، دربارۀ ماهیت و ویژگیهای آن فکر کنید.
دربارۀ روابط خود با والدین یا خواهر و برادرتان تأمل کنید؛
الگوهای نسلهای گذشته خود را بررسی کنید (بهعنوان نمونه: اگر دربارۀ پول و درآمد تعارضی دارید که به بنبست رسیدهاید، بد نیست از خودتان بپرسید: «خانوادۀ من دربارۀ پول چه دیدگاههایی داشتند؟»).
نکتۀ آخر اینکه، بعد از مدتی وقفه و زنگ تفریح، کنار همسرتان بنشینید و نتایجی را که بعد از تفکر و تأمل به دست آوردهاید، با یکدیگر در میان بگذارید. اگر همچنان به تمام پاسخهای مدنظرتان نرسیدهاید، هیچ اشکالی ندارد. فرایندهای فکری خود را به یکدیگر بگویید. هر نکتهای را که به نظرتان جالب و یا درخور توجه بوده بیان کنید. بهعنوان مثال، وقتی دربارۀ پول و درآمد فکر میکنید، بگویید: «من در فلانجا بزرگ شدم، خانواده فقیری بودیم و موضوع درآمد همیشه برای ما مشکلساز بود، بهطوریکه معمولاً غذای کافی برای خوردن نداشتیم.»
نکتۀ جالب گفتوگو دربارۀ رؤیاهای نهفته درون تعارض این است که میتوانید از آن بهعنوان مهارت استفاده کنید. هرچه شما و همسرتان بیشتر درخصوص اهداف، کوچک یا بزرگ خودتان و نیز آرزوهایی گفتوگو کنید که برای زندگی دارید، کمتر گرفتار تعارضهای مخربی میشوید که ناشی از رؤیاهای ناشناخته یا رؤیاهایی هستند که تحقق پیدا نکردهاند؛ درنتیجه اتفاقی که میتوانست به نزاع بزرگی منجر شود، تبدیل به لحظه ارتباط و تعامل بین شما دو نفر خواهد شد تا چالشی را از میان بردارید.