سرویس ارسال اکسپرس
پائولا هریسون نویسنده بسیاری از سریالهای پرفروش برای ناشران از جمله سری Kitty برای OUP و Rescue Princesses for Nosy Crow است. او از همان دوران جوانی علاقه به حرفهی نویسندگی داشت. اما تقدیر برای او چنین رقم زده بود که سالهای خوشی ابتدای جوانی را به عنوان معلم مدرسهی ابتدایی زندگی کند.
«این جواهر قلب جنگل را در خود جای داده است، هرگز فراموش نکن.»
این حرف را مادربزرگ که از دنیا رفته است به او گفته بود. آیا واقعا جواهر کهربای قلمروی فرمانروایی رموا جادویی ست؟ آیا شاهزاده خانم قصر رموا میتواند به کمک دوستانش قدرت جادویی نگین کهربا را آزاد کند و در آستانه ی جشن سالانه ی سرزمین رموامانع تخریب زیستگاه لمورهای کمیاب شود؟
زینا آهسته از قصر بیرون آمد و در را پشت سرش بست. بشقاب میوهای را بااحتیاط حمل میکرد و پیراهن زرد روشنش دور پاهایش چرخ میزد. زنجیری نقره با نگین کهربا به گردنش آویخته بود. از باغ رد شد.
برجهای براق و رنگ پریدهی کاخ رَمُوا سر به فلک کشیده بودند. زیر آسمان کبود و آن سوی دروازهی قصر، درختان بلند گرمسیری، آهسته در باد تاب میخوردند. نور گرم خورشید از میان برگها رد میشد و پرندگان بر سر شاخهها آواز میخواندند.
صبح زود بود و در قصر هنوز کسی از خواب بیدار نشده بود. زینا آنقدر هیجان زده بود که نمیتوانست بیشتر از این در رختخواب بماند. قرار بود دوستانش، شاهزاده لی لیو شاهزاده خانم اسکارلت برای جشن سالانهی کاخ رموا به آنجا بیایند و چند روزی بمانند. جشنی با ارابههای متحرک تزیین شده و پر زرق و برق به همراه موسیقی و پایکوبی…