ملت عشق(شومیز)ققنوس

کد شناسه :29517
ملت عشق(شومیز)ققنوس

 

این کتاب شامل یک مقدمه و پنج بخش است (بخش اول: خاک، بخش دوم آب، بخش سوم: باد، بخش چهارم: آتش، بخش پنجم: خلاء) که دو داستان را شامل می‌شوند که به زیبایی در کنار هم و در یک کتاب گنجانده شده‌اند؛ که بیش از ۱۵ راوی دارد، دورماندر این کتاب که موازی هم جلو می‌روند؛ و به گونه‌ای به همدیگر ارتباط دارند. یکی از این داستان‌ها درقرن بیست و یکممیلادی (از ماه مه ۲۰۰۸ تا سپتامبر ۲۰۰۹) درآمریکاو دیگری در قرن سیزدهم میلادی / هفتم هجری (از رمضان ۶۳۹ تا ذیقعده ۶۵۸) در قونیه اتفاق می‌افتد. ملت عشق داستان زندگی زنی در غرب را روایت می‌کند که با عرفان شرق آشنا می‌شود.

داستان اول کتاب مربوط بهالا روبینشتایناست که در بوستونِ آمریکا زندگی می‌کند. الا یک همسر و مادر است که همه زندگی خود را صرف خانواده کرده‌است. با این که همسر الا ـ دیوید ـ دندانپزشک مشهوری بود و معیشت آن‌ها در سطح ایدئالی قرار داشت اما عشق و صمیمیتی در میان آن‌ها نبود. الا این موضوع را پذیرفته بود و همه اولویت‌های خود را تغییر داده بود و فقط به فکر بچه‌هایش بود. اما با این حال، رابطه الا با خانواده‌اش هم چندان خوب نبود. طبق تشبیه کتاب، الا شبیه برکه بود، برکه‌ای راکد که بعد از گذشت بیست سال زندگی مشترک با همسرش، خود را بازنده این زندگی می‌بیند. سرانجام در اولین روزهای چهل سالگی تصمیم می‌گیرد از قید و بند این زندگی آزاد شود و زندگی خود را تغییر دهد.

داستان دوم داستان زندگی شمس تبریزی و سفرهای او ازسمرقندتابغدادو سپس به قونیه و آشنایی و برخورد او با مولانا در شهر قونیه است. این داستان در قالب کتابی روایت می‌شود که الا روبینشتاین به عنوانویراستارمسئول ویرایش آن می‌شود و از خلال خواندن این کتاب با زندگی شمس و مولانا و چهل قاعده عشق از دیدگاه و زبان شمس تبریزی آشنا می‌شود.

 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر